چقدر آه دل و اشک و شکایت
بیارم درگهت جانم فدایت
چقدر تنگی و ظلم و جور و سختی
در این دنیای خالی از حمایت
چقدر سوز و گداز روح خسته
چقدر قلبهای تاریک و شکسته
چقدر فقر و آه درد بی نوایی
چقدر تنهایی و درد جدایی
چقدرماتم ز انسانهای فانی
چقدر دوری و تنهایی سیاهی
بیا ای مرحم روح و روانها
بیا ای خون تو فدیه جانها
قوت بده به این جان خسته ام
تسلی باش بر این روح شکسته ام