تویی بوی خوب بارون ، تو هوای مه گرفته
تو صدای سبز جنگل ، که بوی بارون گرفته
تو نگاه پاک دریا زیر آسمون ابری
منتظر منو می خونی ، تو خود واژه صبری
تو همون نسیم آروم ، که نوازشگر برگی
تو مسیحا نفسی، واسه تاریکی تو مرگی
تو صدای ساز موجی ، پر شکوهی و خوش آهنگ
همه آرامش و تسکین ، واسه عاشقای دلتنگ
(۲)
تویی عطر همه گلها ، عاشقونه و دلاویز
منو با خودت تو بردی ، منم از عشق تو لبریز
همه زیبایی دنیا ، گوشه ای از جلوه تو
تو فریبایی مطلق ، متبارک باد نام تو
تویی اون نقاش اعظم ، آفریننده هر رنگ
جلوه گاه تو طبیعت ، تو پر از نوری و آهنگ