وقتی که مات چشمان توام وقتی حیران ز جلال توام
در آغوش امن و پر مهر تو محو عشق و رحم و فیض توام
(آنگاه یک خواهش در دلم دارم تنها یک چیز را از تو می خواهم) (۲)
(مرا مبهوت ساز از عشقت عیسی مرا مبهوت ساز با مهر خود ) (۲)
حتی در وادی موت و خطر گرچه از شالوم نباشد اثر
اشتیاقم بهر آغوش تو از وجودم کاسته نمی شود
(آنگه یک خواهش در دلم دارم تنها یک چیز را از تو میخواهم) (۲)
(مرا مبهوت ساز از عشقت عیسی مرا مبهوت ساز با مهر خود) (۴)
(آنگاه یک خواهش در دلم دارم تنها یک چیز را از تو می خواهم) (۲)
(مرا در قدس هایت ساکن کن مرا عمق هایت ببر
رویت را بر من نمایان کن مرا در روح کن شعله ور) (۲)
مرا در روح کن شعله ور (۴)