شب بود و سرما و تاریکی زمین خسته ز بار گناه
مجوسیان به دنبال نور نوری که تابد از آسمان
وعده ای بود و بیت لحم مریم خسته ز تهمت ها
او در پی مکانی بود که زاده شود مسیحا
همه درها بسته و سرد نه نگاه مشتاق یا گرم
هرگز کسی نمی دانست که پسر خدا در اوست
نوری از آسمان تابان شد بر زمین تشنه بارید
نه درگهواره و نه در کاخ در آخوری پست و تاریک
کودکی زیبا و نورانی زاده شد طبق وعده اش
کلمه جسم را بر تن کرد وعده این بود خدا با ماست
مجوسیان از ایران زمین رسیدند به نور یزدان
با هدایا و پرستش دیدند آن مهر جاودان
فرشتگان نغمه دادند هللویاه آمد مسیحا
عمانوعیل خدا با ما عمانوعیل خدا با ما
نوری از آسمان تابان شد بر زمین تشنه بارید
نه درگهواره و نه در کاخ در آخوری پست و تاریک
کودکی زیبا و نورانی زاده شد طبق وعده اش
کلمه جسم را بر تن کرد وعده این بود خدا با ماست