نازل شد عيسی، با جلال خدا
منجی آمد جهان؛ هادی گمرهان
در آخوری پست، مسيحا مولود گشت
با اشک و آه و زجر عمرش بگذشت!
آه دوستش دارم، او را ستايم!
اوست راه و نورم، در وجودم!
خالق عظيم منجيم گرديد.
پری خدا در او بينيد!
شاه سماوی ترک کرد تخت و تاجش،
ظاهر گشت او به ما در جسم انسانها.
نور خدايی، بخشيد روشنايی؛
جهان را داد از ظلمت رهايی.
منجيم عيسی بهر من شد فدا؛
خالق اين جهان طرد شد از مردمان.
با فيضی عظيم، آن خدای رحيم،
با خون خود کرد از بند آزادم!